حالا خیلیها در دنیا، ژست احساس مسئولیت گرفته اند؛ احساس مسئولیت نسبت به مرگ پناهجویان بیپناه. اما چه کسی است که نداند، مرگ آیلان و آیلانها، محصول خشونتی است که در دل خاورمیانه کاشته شده است؟ چه کسی است که نداند، آیلان در دریای بدخواهان غرق شد؟
این روزها، اروپا پلاکارد دلجویی از پناهجویان هم قطار با آیلان را در دست گرفته و جلوی دوربینهای تلویزیونی، دیالوگهای «احساس تأسف» از مرگ آیلانها را بر زبان جاری کرده است. کمی دیر نیست اما؟ اگر در سرزمین مادری آیلان، سقف و پناهی برای زندگی نیست، چه کسی مقصر است؟ شاید، مهمتر از تراژدی غمبار مرگ آیلان، علت دل به دریا زدن او باشد؟ چه کسی در اروپا این روزها از خود میپرسد که کودک بیپناه سوری در دریای بی رحم آوارگی چه میکرد؟ چه کسانی او را از مملکت و سرزمین خودش، فراری دادند؟ چه کسانی، باعث شدند تا مادرش او را به آغوش دریای بدبختی و فلاکت بسپارد؟
آیلان اگر امروز در این دنیا نیست بخاطر آنهایی است که از در و دیوار خانه او، بی شرمانه به دنبال ورودی وقیحانه به حریم انسانیت هستند. تروریستها را میگویم؛ گماردههایی که از همه جای دنیا آمده اند تا خواب را بر کودکی آیلانها آشفته کنند. تروریستهایی که اجاره شده اند تا حکم تخلیه صاحب خانههایی را بگیرند که سند شش دانگ خانه و کاشانه شان را در دست دارند. تروریستهایی که پول می گیرند تا سرزمین آیلان، «شیر» نداشته باشد، تا وطن آیلان، «نگهدار و نگهبان» نداشته باشد. اما دنیا نیز می داند که آه آیلان به اندازه دریایی که در آن غرق شده، دامن تروریستها را خواهد گرفت و دوباره وطن آیلان، وطن خواهد شد.
و شاید روزی آیلانها یکبار دیگر، برگردند به سرزمین امن جهان.